من و قصه زندگیم

سیسمونی پرهام تودلی

1400/4/2 12:04
نویسنده : بهار
200 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها خیلی خونه‌مون شلوغ‌تر از قبل شده. وسائل سیسمونی آقا پرهام همه خریداری شده فقط مونده تخت و کمد و ویترینش که جمعه شب قراره آماده بشه و بریم بیاریمش. بقیه وسائلش هم خونه مامانم ایناست چون مستقیم بعد خرید گذاشتیم اونجا. آخه خونه‌مون یه کم کوچیکه و قراره اتاقمون رو با آقا پرهام شریک بشیم. تو این مدت من کم کم لباس‌ها و لوازم بهداشتی پرهام رو آوردم خونه خودمون، فقط مونده اسباب‌بازی‌هاش. تو هفته دیگه باید وسائلش رو بچینم و چند تا عکس خوشگل از سیسمونی‌اش بگیریم، بعد ساک بیمارستان رو ببندم و یه سری از وسائل (بیشترشون که هفته‌های اول مورد استفاده هستن) دوباره برن خونه مامانی. چون ما هم ایشالا بعد از بیمارستان باید چند روزی خونه مامانی باشیم. امیدوارم چند روز به چند هفته و چند ماه نرسه. 😁 چون من دوست دارم مستقل باشم و دوست دارم پرهام به ریتم زندگی تو خونه خودمون عادت کنه و اگر هم لازمه مامانم بیاد بهمون سر بزنه یا اینکه من روزها برم اونجا با پرهام و شب‌ها برگردم خونه خودمون. امیدوارم حالم بعد از عمل خوب باشه و درد کمی داشته باشم، از افسردگی بعد زایمان خبری نباشه که بتونم با نوزادی پسرم کیف کنم و زحمات آقای همسر رو که این مدت خیلی بهم کمک کرد و نگذاشت آب تو دلم تکون بخوره، جبران کنم. تا اون موقع هم احتمالا کرونا کمتر شده و عده بیشتری واکسن زدن و در حد چند تا مهمون می‌تونن بیان و برن و من هم دلم لک زده برای مهمون، به خصوص اینکه برای دیدن پسرکمون اومده باشن.

مامان‌هایی که تجربه سزارین دارید، شما چند روز کمک داشتید؟ خیلی درد داشتید بعد زایمان؟ افسردگی بعد زایمان داشتید؟ وقتی تنها شدید نگهداری نی‌نی خیلی مشکل بود؟

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)